شعر کودک درباره برف | دوست کوچک
  • کد مطالب: ۳۸۱۲۷۴
  • /
  • ۰۹ دی‌ماه ۱۴۰۴ / ۱۱:۱۱

شعر کودک درباره برف | دوست کوچک

سفیدی برف وقتی آسمان پتوی پر از نعمت الهی خودش را می‌تکاند بسیار زیباست. چه چیزی بهتر از اینکه در این تماشای لذت‌بخش کنار پرندگان باشیم؟

همین که برف آمد

هوا یک‌دفعه شد سرد

کبوتر پشت شیشه

نشست و بق‌بقو کرد

 

کبوتر میهمان بود

غذا می‌خواست شاید

همین که سفره را دید

نوکش را هی به آن زد

 

دویدم سمت سفره

که تویش خرده نان بود

از آن نان‌ها برایش

کمی برداشتم زود

 

برایش ریختم من

کمی از خرده نان‌ها

به او آهسته گفتم:

«کبوتر جان بفرما»

 

  لیلا خیامی

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.